دیدگاه اسلام و قران دربار ه ی حقانیت و پلورالیسم دینی2
پلوراليزم دينى، بر اساس برخى از مبانى جديد هرمنوتيك استوار است كه مىپندارد، عبارات و متون دينى صامت، يعنى، خالى از معانىاند و قهرا هر نوع شناختى از دين، كاملًا شخصى مىباشد. آيات و روايات بسيارى با اين مبنا به صراحت مخالفت دارند: الف. «و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط».«كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم به قسط و عدل قيام كنند». اگر هر كسى بر اساس صامت بودن قرآن، برداشتى از آن داشته باشد، معيار تمييز بين عدالت و ظلم در قرآن وجود نخواهد داشت و به تبع اقامه عدل بر اساس آن معيار واحد در جامعه، ممكن نخواهد شد. ب. «و نزّلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شىء».«اين كتاب (قرآن) را بر تو فرستاديم تا حقيقت هر چيز را بيان كند». ج. «و تلك حدود الله يبينها لقوم يعلمون»«اين است احكام خدا، بيان مىكند آن را براى قومى كه دانا هستند». د. «لا اكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى»«هيچ اكراهى در دين نيست به درستى كه راه هدايت از گمراهى، روشن گرديد». آيات بالا، قرآن كريم را بيان كننده راه راست از گمراهى و نشانگر حدود الهى و بيانگر هر چيز، معرفى مىكند و اين با مبناى هرمنوتيك جديد، يعنى، خالى بودن عبارات و متون از بار معنايى و تأثيرپذيرى از دانشهاى بشرى و در نتيجه شخصى بودن برداشتها از عبارت (و نه معرفتى بودن اين برداشتها) ناسازگار و درست در نقطه مقابل است. حاصل سخن با مراجعه به حكم عقل و آيات قرآن كريم، به هيچ وجه پلوراليسم و كثرتگرايى دينى، به معناى حقانيت همه اديان، قابل پذيرش نيست لكن توجه به اين نكته ضرورى است كه دين حق و صراط مستقيم واحد است ولى معذّر و حجت متعدد است. بايد مسأله حقانيت را از معذّريت و حجت جدا كرد.