معراج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

وهابیون می گویند علت حادثه کربلا ازدواج امام حسین با ارینب بوده که یزید خواهان اوبوده است آیا این ماجرا صحیح است؟ 1

02 خرداد 1396 توسط صنيعي داراني

اين شبهه از سوي برخي از دشمنان اهل بيت عليهم السلام طرح شده كه ادعا مي‌كنند علّت زمينه ساز واقعه كربلا و شهادت امام حسين عليه السلام‌ داستان عاشقانه‌اي بود كه به‌واسطه عشق و علاقه شديد يزيد به زني به نام «اُرَيْنَبْ» همسر «عبدالله بن سلام» آغاز شد و امام حسين عليه السلام‌ با اقدامي كه در بعضي كتاب‌ها ذكر شده مانع از اين دست يازي و شهوت‌راني يزيد گرديد .
در حقيقت چنين وانمود كرده‌اند كه سرآغاز كينه‌ توزي و دشمني يزيد با امام حسين عليه السلام و سرمنشأ واقعه كربلا اين ماجرا بوده است .
در پاسخ عرض مي‌كنيم:
با تحقيقي كه ما در متون و منابع تاريخي داشتيم تنها كتاب قابل اعتنائي كه اين واقعه را ذكر كرده است كتاب الامامه و السياسه ابن قتيبه دينوري متوفاي 276 هق از مصادر تاريخي اهل سنّت مي‌باشد. كه هر محقّقي با مطالعه اين متن، آن را به يك داستان و رمّان شبيه‌تر مي‌بيند تا يك اتّفاق حقيقي. ما جهت اطّلاع از كلّ اين ماجرا ترجمه مطالب نقل شده در كتاب الامامه و السياسه را در اين جا مي‌آوريم تا کذب بودن آن روشن شود و ببینید بنی امیه و طرفداران آنها از چه راههایی برای تخریب چهره امام و واقعه عاشورا تلاش کرده اند:
عشق يزيد و حيله معاويه
يزيد بن معاويه شبى با يكى از نديمان پدرش معاويه كه رفيق نام داشت شب نشينى كرده ، و رفيق مشغول سخن گفتن بوده ، و از هر طرف سخنى به ميان مى آورد. يزيد مجلس را خلوت و خصوصى ديده ، اظهار مي‌كند: خداوند حكومت پدرم (معاويه) را پايدار داشته ، و عافيت و تندرستى به او عطا نمايد. دقت فكر و حسن نظر و راى جميل او مرا وامي‌داشت كه در تمام امور خود به صلاح بينى او اتكاء نموده ، و حتى احتياجى به اظهار نيّات و خواسته‌هاى قلبى خود نديده ، و در همه امور خود با توجه كامل او توكل و اطمينان داشته باشم ، ولى پدرم با آن علم! و حلم! و توجهى! كه دارد: از صلاح بينى و خير خواهى من غفلت نموده ، و مخصوصا در يك موضوع مرا به كلى محروم و ضايع كرد. خداوند از خطاها و سيئات اعمال او بگذرد. رفيق گفت: خيال مى كنم سوء تفاهم و اشتباهى رخ داده است؛ زيرا محبت و علاقه شديد و توجه و مهربانى كامل پدرت درباره شما قابل انكار نيست ، و شما خودتان مي‌دانيد كه : پدرتان تا چه اندازه نسبت به شما علاقه نشان داده ، و پيوسته آخرين هدفش خوشى و آسايش و رضايت خاطر و بلندى مقام و شوكت شما است. يزيد سرش را پائين انداخته ، و محسوس بود كه: از اظهار خود پشيمان شده، و به گفته خود نادم است .
رفيق پس از تمام شدن مجلس ، به سوى عمارت معاويه رهسپار گرديده ، و اجازه ملاقات طلبيد. معاويه به‌ خاطر خصوصيتى كه با رفيق (نديم خود) داشت : فهميد كه شرفيابى او در آن وقت شب از جهت امر لازمى خواهد بود، و روى اين لحاظ اجازه داد و رفيق وارد اطاق مخصوص گرديد. رفيق مذاكرات خود را با يزيد درميان گذارده ، و ملال خاطر و تكدر قلب و گلايه و زبان حال او را در پيشگاه معاويه به عرض رسانيد.
معاويه گفت: عجبا، تا به حال كوچكترين عملى كه موجب ناراحتى و تكدر خاطر و كراهيت جانب او باشد از من صورت نگرفته است ، و هميشه خواستارم تا خواسته‌ها و كارهاى او مطابق ميل و موافق خواهش و رضايت كامل او انجام پذيرفته ، و هيچ‌گونه درباره او مهربانى و خوبى و احسان مضايقه نكنم . سپس دستور داد: يزيد را پيش او بخوانند.
نديم معاويه پيش يزيد آمده ، و او را به پيشگاه امير دعوت كرد. يزيد با عجله فرمان پدرش را پذيرفته ، و به سوى او حركت نمود. يزيد خيال كرد كه : اين دعوت در اين هنگام شب ، به خاطر استشاره كردن و مذاكراتى است كه پيرامون پيش آمدى صورت خواهد گرفت ، زيرا معاويه در كارهاى مشكل و امور سياسى حكومت خود با يزيد استشاره نموده ، و به كمك فكر او آن مشكل را حل مي‌كرد. يزيد به اطاق مخصوص پدرش وارد شده و نشست .
معاويه پس از ملامت و مذمت كردن پسرش يزيد، اظهار داشت : من به موجب علاقه شديدى كه نسبت به تو داشتم تو را بر اشخاص بزرگ و مردان فضيلت و اصحاب رسول اكرم (ص ) برترى داده ، و بر آنها امير و پيشوا قرار دادم ؛ و مقام و مرتبه تو را بر ديگران ترفيع داده ، و به خاطر گرفتن بيعت براى تو منزلت آنان را پائين تر و كمتر قرار دادم

 نظر دهید »

اهمیت خمس

02 خرداد 1396 توسط صنيعي داراني

اهمیت خمس
«خمس» یکی از واجبات اسلامی است. قرآن مجید در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند داده است:«و اعلموا أنّما غنمتم من شیء فأنّ لله خُمُسَهُ و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل إن کنتم آمنتم بالله و ما أنزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و الله علی کل شیء قدیر» و بدانید که هرچه غنیمت گرفتید ، یک پنجم آن برای خدا و رسول و از آن خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان و درراه ماندگان است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود (حضرت محمد صلی الله علیه وآله) در روز جدایی (حق از باطل) –روزی که آن دو گروه باهم روبرو شدند- نازل کردیم، ایمان آورده اید و خدا بر هر چیزی توانا است.(سوره مبارکه انفال آیه21)
در روایت است از امام باقر علیه السلام که فرمودند: «خداوند ارزاق مومنان را به پنج قسمت به آنان ارزانی داشته است، تا یکی را در راه خدا انفاق کنند و چهار قسمت را به حلال بخورند… این دستورها سخت و دشوار است و کسانی به آن عمل می کنند و سختی ها را تحمل دارند که خداوند آنان را در راه ایمان امتحان کرده است.»(وسائل الشیعه،ج6،باب1،حدیث6)یکی از واجبات مهم مالی در اسلام «خمس» است که از فروع دین و جزء عبادات شمرده می شود. از این رو باید با قصد قربت انجام گیرد. تمام مذاهب اسلام(شیعه و سنی) در اصل وجوب خمس اتفاق نظر دارند.

 نظر دهید »

دیدگاه اسلام و قران دربار ه ی حقانیت و پلورالیسم دینی 1

11 اردیبهشت 1395 توسط صنيعي داراني

دیدگاه اسلام و قران درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ جوابدر خصوص اديان الهى و آسمانى بايد گفت كه حقيقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقياد و تسليم در برابر خداوند متعال است، لكن دستور العمل‏هاى مربوط به چگونگى تأمين سعادت دنيوى و اخروى انسان، كه در اصطلاح از آن به «شريعت» ياد مى‏شود، متفاوت است يعنى، با توجه به اختلاف زمان و مكان و مخاطب اين دستورالعمل‏ها، مراحل مختلى را گذرانده و متناسب با آن رو به تكامل بوده است. علاوه بر اين، اصول عقايد و گوهر اديان نيز در مقام بيان و تبيين از عمق و تفصيل بيشترى برخوردار گرديده است. در حقيقت، دين توحيدى واحد است و شرايع متعدد است: «ان الدين عند الله الاسلام» «به درستى كه دين در نزد خدا اسلام (تسليم در برابر حق) است». با ظهور هر پيامبرى شريعت قبلى پالايش يافته و در شكل كامل‏ترى عرضه شده است. از اين رو پيامبران همه مبلغ دين واحد بودند، و به همين جهت، يكى پس از ديگرى مژده آمدن پيامبر جديد را مى‏دادند و به اين مطلب در كتاب مقدس يهوديت و مسيحيت تصريح شده است. بنابراين پيروى صحيح از آيين يهود، با آمدن حضرت عيسى، در تبعيت از ايشان خواهد بود و پيروى صحيح از آيين مسيح با ظهور پيامبر اسلام، در تبعيت از حضرت نبى اكرم خواهد بود. در نتيجه، تفاوت شرايع آسمانى به معناى درجات متكامل از يك راه و يك حقيقت است. با توجه به اين بيان عقل، با قطع نظر از مسأله تحريف در شرايع گذشته، حكم به لزوم پيروى از جامع‏ترين و كامل‏ترين پيام و دستورالعمل الهى كه در آخرين شريعت (اسلام) متجلى شده است، مى‏نمايد. همچنين عقل، در بررسى آموزه‏هايى كه توسط يهوديت و مسيحيت امروزى تبيين مى‏شود، آنها را مخالف با براهين يقينى خود مى‏يابد. اعتقاد به تثليث تجسم و رؤيت امورى است كه براهين عقلى آن را از هيچ مكتب و مذهبى نمى‏پذيرد بلكه آن را نشانه عدم حقانيت و در واقع تحريف آنها مى‏داند. به پاره‏اى ديگر از تحريفات صورت گرفته در اين دو دين بزرگ اشاره‏اى گذرا مى‏كنيم تا بر اساس حكم عقل، خود داورى كنيد:….

 نظر دهید »

نماز جماعت

08 اردیبهشت 1395 توسط صنيعي داراني

در نماز جماعت مأمومین چگونه باید پشت سر امام قرار گیرند؟

اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد

.اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام، طورى بایستد

که جاى سجده‌اش مساوى زانو یا محل ایستادن امام باشد
 اگر مأمومین یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند،

مستحب است مرد طرف راست امام و

باقى پشت سر امام بایستند. 

 

 نظر دهید »

نماز جماعت

08 اردیبهشت 1395 توسط صنيعي داراني

در نماز جماعت مأمومین چگونه باید پشت سر امام قرار گیرند؟

اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد

.اگر یک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام، طورى بایستد

که جاى سجده‌اش مساوى زانو یا محل ایستادن امام باشد
 اگر مأمومین یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند،

مستحب است مرد طرف راست امام و

باقى پشت سر امام بایستند. 

 

 

 نظر دهید »

رابطه لباس و شخصیت

08 اردیبهشت 1395 توسط صنيعي داراني

س.آیا بین كیفیت لباس پوشیدن و نوع شخصیت افراد رابطه‏ ای وجود دارد؟

ج.لباس دست كم پاسخ‌گوی سه نیاز آدمی است; یكی این كه او را از سرما و گرما حفظ می‌كند، دیگر این كه در جهت‌حفظ عفت و شرم، به او كمك می‌كند و سوم این كه به او آراستگی و وقار می‌بخشد . در هر جامعه‌ای نوع و كیفیت لباس زنان و مردان، علاه بر آن كه تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است، تابع جهان بینی و ارزش‌های حاكم بر فرهنگ آن جامعه نیز می‌باشد . انسان بسته به این كه برای جهان، چه معنایی قائل باشد، خود را چگونه موجودی بداند، چه سرنوشتی برای خود تصور كند و سعادت خود را در چه بداند، لباس پوشیدنش تفاوت می‌كند .

همان طور كه گفتیم انسان به وسیله لباس به خود آراستگی و زیبایی می‌بخشد . خود آرایی و زینت كردن، نه تنها آثار مثبت روحی و روانی در دیگران داشته و موجب آرامش روحی می‌شود، بلكه اثرات روانی مثبتی نیز در خود فرد دارد . بنابراین، نه تنها كیفیت لباس پوشیدن حاكی از شخصیت انسان است، بلكه در شكل‌گیری و تحول شخصیت او نقش دارد . اینك بعضی از موارد ارتباط نوع پوشش و شخصیت آدمی را بر می‌شماریم:

1 . پوشیدن لباس آراسته و پرهیز از هر نوع آشفتگی و پریشانی، نشانه‌ای از وجود نظام فكری و ذوق سلیم در انسان است . بنابراین می‌توان گفت كه آشفتگی برونی، حكایت از آشفتگی درونی می‌كند; زیرا انسان اگر دارای شخصیت طبیعی و سالم باشد، از آشفتگی و بهم ریختگی گریزان است و نظم و ترتیب و تمیزی را بر ژولیدگی و پریشانی ترجیح می‌دهد .
2 . پرهیز از خودآرایی و پذیرفتن آشفتگی و ژولیدگی در لباس، به جهت تعارضی كه با خواسته‌های فطری انسان دارد، اثرات بدی در زمینه روانی بر انسان می‌گذارد; بطوری كه به تدریج‌سبب بروز افسردگی روحی و انهدام ذوق سلیم در انسان شده، منجر به بی‌اعتدالی روانی می‌شود تا آن جا كه علائق انسان را به زندگی و مواهب موجود در آن، از حد اعتدال كاهش می‌دهد و او را به شخصی منزوی و گوشه‌گیر تبدیل می‌كند .
3 . آراستگی ظاهری اگر با خود آرایی درونی همراه شود، تنها رمز موفقیت انسان در جلب محبت و راه یافتن در دل‌هاست; به طوری كه بدون برخورداری از چنان شرایط ظاهری و باطنی، انتظار محبوبیت پیدا كردن، انتظاری بی‌جا خواهد بود

 نظر دهید »

رابطه لباس و شخصیت

08 اردیبهشت 1395 توسط صنيعي داراني

س.آیا بین كیفیت لباس پوشیدن و نوع شخصیت افراد رابطه‏ ای وجود دارد؟

ج.لباس دست كم پاسخ‌گوی سه نیاز آدمی است; یكی این كه او را از سرما و گرما حفظ می‌كند، دیگر این كه در جهت‌حفظ عفت و شرم، به او كمك می‌كند و سوم این كه به او آراستگی و وقار می‌بخشد . در هر جامعه‌ای نوع و كیفیت لباس زنان و مردان، علاه بر آن كه تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است، تابع جهان بینی و ارزش‌های حاكم بر فرهنگ آن جامعه نیز می‌باشد . انسان بسته به این كه برای جهان، چه معنایی قائل باشد، خود را چگونه موجودی بداند، چه سرنوشتی برای خود تصور كند و سعادت خود را در چه بداند، لباس پوشیدنش تفاوت می‌كند .

همان طور كه گفتیم انسان به وسیله لباس به خود آراستگی و زیبایی می‌بخشد . خود آرایی و زینت كردن، نه تنها آثار مثبت روحی و روانی در دیگران داشته و موجب آرامش روحی می‌شود، بلكه اثرات روانی مثبتی نیز در خود فرد دارد . بنابراین، نه تنها كیفیت لباس پوشیدن حاكی از شخصیت انسان است، بلكه در شكل‌گیری و تحول شخصیت او نقش دارد . اینك بعضی از موارد ارتباط نوع پوشش و شخصیت آدمی را بر می‌شماریم:

1 . پوشیدن لباس آراسته و پرهیز از هر نوع آشفتگی و پریشانی، نشانه‌ای از وجود نظام فكری و ذوق سلیم در انسان است . بنابراین می‌توان گفت كه آشفتگی برونی، حكایت از آشفتگی درونی می‌كند; زیرا انسان اگر دارای شخصیت طبیعی و سالم باشد، از آشفتگی و بهم ریختگی گریزان است و نظم و ترتیب و تمیزی را بر ژولیدگی و پریشانی ترجیح می‌دهد .
2 . پرهیز از خودآرایی و پذیرفتن آشفتگی و ژولیدگی در لباس، به جهت تعارضی كه با خواسته‌های فطری انسان دارد، اثرات بدی در زمینه روانی بر انسان می‌گذارد; بطوری كه به تدریج‌سبب بروز افسردگی روحی و انهدام ذوق سلیم در انسان شده، منجر به بی‌اعتدالی روانی می‌شود تا آن جا كه علائق انسان را به زندگی و مواهب موجود در آن، از حد اعتدال كاهش می‌دهد و او را به شخصی منزوی و گوشه‌گیر تبدیل می‌كند .
3 . آراستگی ظاهری اگر با خود آرایی درونی همراه شود، تنها رمز موفقیت انسان در جلب محبت و راه یافتن در دل‌هاست; به طوری كه بدون برخورداری از چنان شرایط ظاهری و باطنی، انتظار محبوبیت پیدا كردن، انتظاری بی‌جا خواهد بود

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

معراج

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • مناسبتها
    • مناسبتها صبا
  • حرفهای خودمانی
  • اربعین
  • مهدویت
  • میلاد
  • اربعین
  • انوار
  • فاطمیه
  • فاطمی
  • محرم
  • شبهه دینی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس